شاعر : علی مهدوی نسب نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
اسـمـاء بـریـزآب روان برشـهـیـدهام بـرروی یـاس پـرپـر قـامت خـمیدهام برروی زخمهای جسارت که تا به حال ازمهر ولطف فـاطـمه هرگزندیدهام
شد فاش رازنـالۀ روزوشبی که من دروقـت راه رفـتـن زهــرا شـنـیـدهام گل زخمهای او شده وا،زیرِدست من حـقّـمبده که دست زغـسلـش کشیدهام
حـقّـمبـده اگرکه شکـسـتم سکـوترا صبـرم به لب رسیـده وآهـی کشیدهام از غسل عضوعضو تنش چون گذشتهام تا لحظهلحـظههای جـسارت رسیدهام حالا روان شدهست ازاین دیدههای زخم برروی زخـم سـیـنـۀ او خـون دیدهام
گویی کـنار فـاطـمه،حـیدر کـفـن شده از این جهـانِ خـالی از او دل بریدهام